درد من …

سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۷:۱۶
درد من حصار برکه نیست بلکه زیستن با ماهیانیست که فکر دریا هم به ذهنشان خطور نکرده است

پ .ن : به روزهای پایانی این وبلاگ نزدیک می شویم ، هر چند برایم سخت و حزن انگیز است ….

مهدی صمدی

کارمند بانک صادرات و دانشجوی دکتری مدیریت مالی هستم . علاقه مند به مباحث بانکی ، بازارهای مالی ، بورس و سهام و مدیریت منابع انسانی و ...

More Posts

  1. دیله ر
    سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۸:۴۷

    خیلی دوست دارم که اندیشه ها و حال همه رو درک کنم
    اما نمی تونم بفهمم که چرا ؟؟؟
    ولی …
    کاش!!…………
    .
    .
    .

    …..

  2. سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۹:۱۱

    همکار عزیز همیشه وهمه جا تغییر است اگه با تغییر حرکت کنی تمام مشکلات حل میشه اگه قرار دادی کنن مشکلی نیست چون انهایی باید بترسند که نا کارامدند واگه با تغییر هم سو شوی مطمئن باش 90درصد مشکلات حل میشه .به امید فردایی بهتر برای تمام همکاران شبکه بانکی

  3. سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ -- ۲۳:۳۹

    سلام . شما که جشنواره هم گفتین نمی رین . برای چی روزهای پایانی ؟ نکنه بازنشسته می شین ؟ یا … ؟

  4. چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۷:۱۲

    سلام
    منهم با نظر دوم کاملا موافقم
    رنگين کمان پاداش کساني است که تا آخر باران مي ايستند!

  5. چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۹:۱۶

    به یاد می اورم روزگاری را که من هنوز کار نداشتم و تو وبلاگ داشتی و بعد همکار شدیم

  6. پنج شنبه ۸ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۸:۳۴

    سلام – بابا کجا میخواین برین آقای صمدی؟ – تنهامون نذارین میدونم شما هم ناراحت و مضطربین مثل همه و من – ولی خب چکار میشه کرد – من که قرارداد رو امضا کردم – موقع امضا قرارداد یاد عهدنامه ترکمانچای افتادم – ولی خب …چه کیشه کرد؟

  7. اسمان ابی
    پنج شنبه ۸ مهر ۱۳۸۹ -- ۲۲:۵۱

    سلام

  8. همکار تازه رها شده
    پنج شنبه ۸ مهر ۱۳۸۹ -- ۲۳:۵۴

    سلام
    بعد از چند ماه رهائی از سیستم مزخرف بانک صادرات تازه الان میبینم که نگرانی هایم از آینده این بانک درست بود پس آفرین به خودم و تصمیم درستی که گرفتم

  9. رضا
    جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹ -- ۰۰:۱۱

    درود بر کاربر…

    دقیقا همینطور است . اگر قرار بود ناکارآمدها بروند و تعدیل اینگونه باشد که ایران گلستان میشد.
    مشکل ما اینجاست که شایسته سالاری توی ادارات ما یعنی یک شعار بی محتوا و در حقیقت همان کشک!!!
    پاچه خوار سالاری و چاپلوس سالاری و .. جایی برای رشد نیروهای دلسوز وکارامد باقی نمیگذارد . این آن چیزی است که دوستان گله مندند. وبرخی مدیران که خودشان اینگونه بر سرکارآمده اند بدیهی است که از اینگونه نظرها خوششان نیاید و نخواهند حرف حق را بشنوند.

  10. رهایی
    شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹ -- ۲۳:۲۹

    همکار تازه رها شده
    با سلام
    اگه میشه یه کم توضیح بدید چگونه از بانک رها شدید ؟ و کجا مشغول شدید؟
    خیلی وقته که منم همین فکر به سرم زده

  11. یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۱:۳۵

    سلام
    اي بابا اينقدر نگران نباشيد
    اين مدير ميره و يکي ديگه مياد يه تغييرات ديگه ميده هميشه همين طور بوده
    تازه تو اروميه يه ذمذمه هايي شنيدم که ميگن وزارت رفاه با قراردادهامون به مشگل برخورده و ميگن که قراردادها قانوني نيست .
    جهرمي هم شنيدم که داره ميره جه بسا اين همهمه بزودي و به خير تموم بشه
    فقط شانس بياريم تا اونموقع ناکارآمد شناخته نشيم

  12. یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۲:۴۳

    ببینید دوستان ! اصلاَ بحث کارآمد و ناکارامد نیست .
    کجایین بابا .
    این آقا میخاد فک و فامیل خودش رو بیاره و استخدام کنه .
    شما فکر میکنین یه نفر که میخواد رئیس جمهور بشه و قبلاَ هم وزیر کار بوده باید چند نفر رو بیاره تو بانک صادرات و چند نفر از 30000 کارمند رو اخراج کنه .
    اصلاَ شما فکر میکنین که این آقا اومده کار بکنه . زهی خیال باطل .
    بانک صادرات یه پله است برای آقا که برسه به مقام صدارت اعظمی .

  13. یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۲:۴۶

    یه خبر
    میگن جهرمی میخواد گم شده بره و قراردادها هم لغو میشه .
    شما هم شنیدین ؟

  14. توکلی افشاری
    دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۱:۳۳

    ما ( خراسان رضوی ) قرارداد ها رو امضا کردیم .
    اول پاداشها رو برداشتن .
    بعد وامها رو برداشتن
    حالا هم استخدام رسمی رو برداشتن .
    می ترسم چند وقت دیگه روزمزد بشیم !!!

  15. ملک
    چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۶:۰۵

    دوست عزیز مهم تفکر و طرز عملکرده.
    درسته که جهرمی خواهد رفت و کس دیگه ای خواهد آمد و تغییرات دیگه ای خواهد داد ولی مهم اینه که تا به امروز بانک خودمون بعنوان یک خانه دوم فرض میکردیم و براش دلسوزی داشتیم و بچه ها رو بعنوان یک خانواده کنار هم میدونستیم و خلاصه مثل یه خونواده بودیم و برای سربلندی و پیروزی این خونواده تلاش میکردیم .
    حالا به هر حال دست تقدیر آقای جهرمی رو اورد سر کار . مهم این مسئله هست که چه راحت همه وا دادند و اون روی خودشون رو نشون دادند. وچه راحت سایر مدیران این تغییرات ناخوشایند رو دامن زدند و با این مدیریت جدید خودشون رو سازگار کردند. ادم دلش از این میسوزه که با کیا داشته کار میکرده تا الان و خبر نداشته . دل آدم از این میسوزه که چرا تموم عمرش رو صرف این مجموعه کرده که توش برات هیچ ارزشی قائل نیستند و خیلی راحت تو رو به خیلی از امیال خودشون میفروشند.

    روزگار اینگونه نمیمونه . گذر پوست به دباغ خانه خواهد افتاد

  16. قربانعلی شیاسی
    دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۹ -- ۱۱:۲۳

    جناب آقای صمدی
    با سلام
    امروز تصادفی سری به وبلاگ بانک صادرات ایران زدم و چشمم به پیام درج شده در وبلاگ خورد و از خواندن آن بسیار شوکه شدم آخر شما به بنده قول داده بودید آن مجموعه پاور پوینت بنده را در مورد خاطرات مهندس مفرح روان شاد را در سالروز وفاتش در وبلاگ بانک خواهید نشاند و بنده از آن زمان تا کنون در انتظار فرا رسیدن آن روز موعد میباشم ولی امروز که فقط 2 روز به آن زمان مانده با این نوشته شما روبروشدم آیا آن قولی که به بنده داده بودید عملی خواهد شد اگر امکان داشت از طریق ایمیلم با خبرم سازید انتظار واقعا چیز دردناکی است
    قربانت
    کسیکه مدتها در انتظار یک وعده میباشد

  17. دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹ -- ۲۲:۰۹

    سلام بر همکار محترم جناب آقای صمدی

    من همکارتان در بانک کشاورزی هستم من فکر میکردم فقط سیستم کشاورزی مشکل داره می بینم اینجا هم همه دارن داد میزنند بخدا ما هم تو کشاورزی خیلی مشکل داریم داد همه همکارا درومده بخصوص اونهای که رابط ندارند
    من 9سال سنوات خدمتی دارم تا حالا نه گردش شغلی دیدم نه تقسیم کار نه عدالت در پرداخت ها و نه ارتقا شغلی پیش هر کی هم داد زدم فکر خودش وجیبش بوده همه عمر کاریم تا الان تحویل دار بودم نا سلامتی لیسانس مدیریت هم دارم

    1 ضرب المثل هست که میگه هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که نمک بگندد

    عزیز گرفتاریم کاری نمیشه کرد بجز صبر صبر نمی دونم واقعا چی بگم