ارزش و اعتبار مشتری !؟
امروز یکی از مشتری های قدیمی مثل همیشه اخر وقت اومد دکه ما !
گفتم یکم بیشتر با ما کار کن . می دونستم در بانکهای خصوصی هم حساب و کتاب داره .
گفت دوست دارم این جا با شما بیشتر کار کنم و حساب هام اینجا متمرکز باشه ولی اونجا خدمات بهتری به من می دند .
راست می گفت ، تا کی می تونیم به خاطر رفاقت و محبت کارمند و مشتری یا تسریع در انجام کارهای باجه که اون هم از همت تحویلدار هست ، مشتری هامون نگه داریم .
وقتی که فقط به سود خودمون اهمیت می دیم و تلاش می کنیم که کمترین منفعت به مشتری برسونیم .
تا کی باید مشتریان ترغیب کنیم که حساب جاری بیشتر فعال کنند و سعی کنیم که حساب های سپرده کمتر سپرده گذاری کنیم !
بانک م.ی نرخ های خاص برای مشتریان با مبالغ فلانقدر به بالا در نظر می گیره و بعد برای ما نامه محرمانه می یاد که نامه قبلی لغو شده و نرخ سپرده کم می کنند .
چرا ؟
به نظر می یاد به جای اینکه سعی کنیم ، هم به مشتری سود برسونیم و هم خودمون سود ببریم ، دنبال این هستیم که یک جوری از سود مشتری بزنیم و به سود خودمون اضافه کنیم.
در سیستمی که فرقی بین مشتری خوب و بد نیست ! چه انتظاری می شه داشت ؟
وقتی در ارائه خدمات و تسهیلات نرخ مشتری پرکار و مشتری کم کار یکی هست ؟
وقتی نرخ سپرده های ما از بانکهای رقیب به مراتب کمتر هست ؟
وقتی تنوع خدمات ما از بانک رقیب کمتر هست ؟
وقتی ! وقتی ! وقتی ….
امروز به دو سه تا از مشتری ها زنگ زدم و خبر خوب اخیر درباره کارت اعتباری بهشون گفتم و گفتم که وظیفه اخلاقی داشتم که خبرتون کنم تا فردا !
یکی از مشتریان اعتباری به من گفت که فقط به خاطر …. من هنوز حسابم فعال هست وگرنه بخش زیادی از نقدینگی خودم به بانک همسایه منتقل کردم!
گفتم چرا ! گفت : چون تسهیلات و سود ببشتر و بهتری به من می دند ؟
در شرایط بازار رقابتی امروز حفظ مشتریان قدیمی سخت و دشوار شده ، چه برسه با سیستم حاکم فعلی به جذب مشتریانی بپردازیم که ماندنی و پایدار باشند و از خدمات ما رضایت داشته باشند !
به این فکر می کنم که مشتری که به اجبار با ما کار می کنه ، چه مقدار از فعالیت های خودش در بانک ما متمرکز می کنه ؟
به امید روزهایی بهتر …