نیاز به تحول در سازمان
من عادت کردم که مثل همیشه نسبت به سیستم موجود و روند حاکم شاکی و گله مند باشم . معمولا سیستم هم انتظار داشتن چند تا کارمندک معارضی چون من داره ، نمی شه که همه کارکنان خوب و حرف گوش کن و کارامد باشند .
راستش به نظر می یاد روح سازمانی ما بیش از پیر و خسته شده است و نیاز به یک تحول اساسی داره تا روحی دوباره در اون دمیده بشه و تبدیل به یک سازمان پویا بشه .
گاهی ارزو می کنم که بانک ما این همه شعبه نداشت و با خودم مگم که ای کاش می شد ، تعداد شعب بانک کم کرد . به نظرم با وجود تعداد شعب زیاد بانک و طویل و عرض شدن ساختار سازمانی بانک ، فرصتهای زیادی از بانک در زمینه مدیریت بهینه کارکنان و ارائه خدمت مطلوب و شایسته به مشتریان و رضایت سهامداران گرفته می شه .
البته وقتی فکر می کنم که با تقیل شعب من خودم باید از نخستین کارکنانی باشم که سازمان تصمیم به خونه نشین کردن اونها می گیره ، از این فکر و کم شدن تعداد شعب بانک پشیمون می شم .
هر چند عده زیادی هم هستند که تعداد زیاد شعب یک مزیت می دونند و بر این عقیده اند که شبکه گسترده بانکی یک امتیاز در رقابت با سایر بانکها باشد .
اگر نمی شه تعداد زیاد شعب و کارکنان تعدیل کرد ، باید روند مدیریت سیستم به گونه ای تغییر داد که از همه این امکانات بهره گرفت تا بانک به جایگاه شایسته اون رسوند .
شاید برای کارمندکی چون من که از پشت یک باجه و از یک شهر کوچک به سیستم نگاه می کنم ، خیلی چیز ها به چشم نیاد اما نمی شه ضرورت تحول در سازمان منکر شد .