استرس و فشار کاری !
این روزها با وجود فارغ شدن از امتحانات بیشتر از ماه های قبل خسته هستم .
هر چه بیشتر تلاش می کنم که از شرایط فعلی خلاص بشم اما انگار بیشتر در این ورطه غرق می شم .
وقتی می بینم بر خلاف انتظارات، اکثرا به دنبال این هستیم که تنها کار را به گونه ای انجام بدهیم که زیانی متوجه ما نشود و ….
کارمند به گونه ای کار می کند که تنها در پایان وقت اداری اختلاف حساب نداشته باشد و اهمیت نمی دهد که عملکرد او موجب ناراحتی و نارضایتی مشتریان می شود . ….
برخی از بزرگان هم هیچ اهمیتی به وضع بانک نمی دهند و هیچ فشاری را از جهت بهبود اوضاع بر گردن نمی گیرند .
مشتریان هم دیگر مشتریان سابق نیستند ، هر چند باز هم از انها بیشتر از این نمی توان انتظار داشت ، چون گله از خودمان خیلی بیشتر از انهاست .
همیشه فکر می کردم که اگر کسی برای انجام کارهای بانک حرص و جوش بخورد و نگران وضع موجود باشد و تلاشی مضاعف برای بهبود کارها داشته باشد ، کارمند متعهدی است و یک کارمند نمونه است .
اما این روزها اغلب به نظر می اید که حضور و وجود چنین کارکنانی کمتر و کم رنگتر شده است و گویی بانک هم اهمیت چندانی به این موضوع …
این روزها انگار که هر کس در ارتباط با بزرگان و مشتریان از سلاح چاپلوسی و پاچه خواری و وعده و وعید دادن ها بی حساب بهره می برد و به تظاهر و تزویر می پردازد ، بیشتر مورد اقبال قرار می گیرد و دوست داشتنی تر خواهد بود و بر عکس ….
این امر را نشانه خوبی برای یک سازمان و یک جامعه نیست و مسیر تحول و ترقی در این شرایط به درستی طی نمی شود و به سرانجام هم نخواهد رسید .
به امید روزهایی بهتر ….
سلام . وبلاگ خوبی دارید و نوشتن نشانه زنده بودن روحیه تحول در شماست . حیف که اکثریت برای شما و امثال شما دغدغه افرین و بعضا مشکل ساز خواهند بود . امیدوارم مدیران توان ریسک و دفاع از کارکنان تحول گرا را داشته باشند .